یکی از چهرههای ادبی و غزل سرایان به نام و لطیف طبع دیار ادب پرور کرمان، محمدصادق سعید متخلص به «نیاز کرمانی» است.
وی در سال 1318/7/1در قریتالعرب از توابع کرمان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خویش به پایان رسانید، سپس عازم تهران شد و وارد خدمت ارتش گردید و دوران دانشکده افسری را طی و ضمن ادامه خدمت در ارتش، با توجه به ذوق و قریحه شاعری و نویسندگی که در او بود، کار نویسندگی و سرودن شعر را نیز آغاز نمود و با حضور فعال و مستمر در محافل ادبی و فرهنگی و اجتماعی به زودی در زمره شاعران و نویسندگان صاحب نام این مرز و بوم گردید.او مدتی نیز سردبیر ماهنامه ارتش بود و علاوه بر اشعاری که در مجلات و جراید به چاپ رسانید، فراهم نمودن گزیدهای از داستانهای شاهنامه فردوسی، گردآوری و چاپ مقالههای برخی از صاحب نظران درباره حافظ در جزوههایی به نام «حافظ شناسی» و انتشار آنها، از جمله فعالیتهای ادبی و فرهنگی وی بود. تهیه مقاله مفصلی تحت عنوان «فرهنگ سخنوران کرمان» یا نام آوران شعر کرمان که ضمن آن به ذکر نام و بررسی دوران زندگی متجاوز از چهارصد تن از شعرا، نویسندگان، نخبگان بلندآوازهی کرمانی که در گذشتهای نه چندان دور در کرمان و دیگر نقاط مملکت و یا در کشورهای خارجی از جمله هندوستان میزیسته و دارای مقام و منزلتی بوده اند و قرائت آن در یکی از سمینارهای مرکز کرمانشناسی و اقدام برای چاپ آن توسط مرکز مذکور، از دیگر فعالیتهای ادبی و فرهنگی نامبرده بوده است. بالاخره از دیگر آثار «نیاز کرمانی» مجموعهای است با عنوان «کوچههای خلوت شب» که چاپ و منتشر شده است و استاد بزرگوار دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی مقدمهای بر مجموعه مذکور نگاشتهاند و متن این مقدمه در یکی از آثار استاد دکتر باستانی تحت عنوان «زیر هفت آسمان» نیز چاپ شده است.
استاد باستانی در قسمتی از این مقدمه آورده است که:
«اما این را هم باید گفت که همیشه آرزوی من بوده، روزی بتوانم غزلی از همشهریان خود در حضور جمع بخوانم که لااقل بتوان با آثار شاعران معاصر پهلو بزند و حصول این مقصود جز به کمک چند غزل کوتاه همایون کرمانی یا اطهری کرمانی شاعران معاصر و یکی دو تن کمتر به دایره وصول پیوست، اما از چند سال قبل که با آثار دلپذیر و واقعاً زیبای همشهری جوان و نجیب و خلیق خودمان محمد صادق سعید کرمانی متخلص به «نیاز کرمانی» برخوردهام، احساس کردم که این نیاز درونی من برآورده شده است. نیاز اهل قریتالعرب از دهات نزدیک مشیز و نگار کرمان و در واقع همشهری، یا همسایه دیوار به دیوار شاعر و نویسنده شهید میرزا آقا خان بردسیری است. لطافت غزلهای نیاز کرمانی از زمزمه جویبارهای کوهستانهای آن حدود سیرآب شده است و به همین دلیل، خشونت نام آبادیی را که محل تولد اوست، مثل نسترنهای وحشی «کریک» همان کوهستان نگار که تخته سنگها و کمرهای تیره را در سایه لطافت خود میپوشاند، از خاطرهها خواهد زدود. تعبیرات لطیف و کم نظیری که در شعر نیاز میتوان دید، گویی عطر زیرههای جبالبارز و شادابی بابونههای اطراف ساردوئیه و ده بکری را دارد.
تراش نور بود یا شکفته یاس تنت لطیف تر ز لطــافت زباغ پیـرهنت
زروزن نگهـم میکشـد تمنــا، سر بــه بوی دیدن گلبرگ نازک بدنت
من گمان میکنم، پس از هفتصد سال، یک کرمانی وقتی که غزل سعدی «رها نمیکند ایام در کنار منش» را میخواند، با سربلندی غزل نیاز را هم دنبال آن زمزمه کند.
«تراش نور بود یا شکفته یاس تنت»
شک نیست شبهای تابناک آسمان کویر ودشتهای بیانتهای کرمان -که بعضی شبها اگر آدمیاز پنجره دست بیرون کند میتواند مشتی ستاره را به چنگ آورد! در تلطیف ذوق و روح سعید نیاز کرمانی تأثیر و نفوذ بی حد دانستهاند تأثیری که ماه را در شب از آسمان به زمین آرد.
قدم نهاده مگر ماه بر زمین امشب که روشن است مــرا بـزم این چنین امشب
گل ستاره ز دامــان آسمان ریزد به مقـــدم تـو مـــه مهــر آفـریــن امشب
«این تنها صفا و طراوت دهات خاموش و آرام اطراف کرمان است که میتواند تا این حد تصورات لطیف و ظریف بر خامه نیاز جاری کند». محمدصادق سعید آخرین غزل خود را اینگونه سرود و بجا گذاشت و به سال ۱۳۹۳ دیده از جهان فرو بست
ادیب ، باستانی پاریزی ، پژوهشگر ، تولد ، زادروز ، زنده یاد ، شاعر ، کرمان ، نیاز کرمانی